انتظار دادن. [ اِ ت ِ دَ ]( مص مرکب ) منتظر ساختن. چشم براه کردن : انتظارم مده که آتش و آب نکند آنچه انتظار کند.عمادی شهریاری.گرچه انتظارم داد یکچندی ولیک...ابن یمین.