انتطاق
لغت نامه دهخدا
- امثال :
من یطل هَن ابیه ینتطق به ؛ یعنی آنکه فرزندان پدرش بسیار باشند توانا و زورآورتر باشد بآنها. و کذا: من یطل ذیله ینتطق به ؛ یعنی هرکه را دامن فراخ باشد می تواند بجای دیگر گذارد آنرا،و هو من النطاق او النطق. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || یاری خواستن : انتطق بقومه ؛ اعتضد بهم. || احاطه شدن زمینی به کوهها مانند کمربند. || کشیدن اسب را. ( از اقرب الموارد ). جنیبت بر دست گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ).
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید