انتشاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) درآویختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اعتلاق. ( از اقرب الموارد ). نشوب. ( تاج المصادر بیهقی ). || هیزم چیدن و فراهم آوردن آنرا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). جمع کردن هیزم. ( از اقرب الموارد ). گرد آوردن گندم را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).گرد آوردن طعام را و نشب گرفتن از آن. ( از اقرب الموارد ). گرفتن نشب را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).