انتشاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بوی خوش کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || مست گشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ). || انتشاء عظم ؛ به شدن شکستگی استخوان. ( یادداشت بخط مؤلف ).
انتشاء از نشوء گرفته شده به معنای، پدید آمدن، نشئت گرفتن، ظهور یافتن، ایجاد شدن، تشکیل یافتن+ عکس و لینک