انتخاط

لغت نامه دهخدا

انتخاط. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بینی افشاندن و آب بینی و یا آب دهان انداختن. ( ناظم الاطباء ). بینی افشاندن و آب بینی انداختن و کذا انتخطه من غمه ؛ ای رمی به. ( منتهی الارب ). مخاط را از بینی انداختن. ( ازاقرب الموارد ). || مانستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شبیه بودن. ( از اقرب الموارد ): یقال انتخطه ؛ ای اشبهه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران