انتباه


مترادف انتباه: آگاهی، بیداری، نبل، توجه، دقت

متضاد انتباه: غفلت

معنی انگلیسی:
waking, vigilance

لغت نامه دهخدا

انتباه. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بیدار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بیدار شدن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). بیدار گشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). || شرف یافتن. || آگاهی یافتن. ( از اقرب الموارد ). آگاه شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). خبردار شدن. || آگاه کردن. ( غیاث اللغات ). || تنبه و آگاهی و بیداری و یادآوری. ( ناظم الاطباء ). آگاهی. بیداری. ( فرهنگ فارسی معین ) : در اظهار آن با تو تأملی میکردم که مگر انتباهی یابی. ( کلیله و دمنه ).
درآمد واسطی را انتباهی
بدیوانه ستان درشد بگاهی.
عطار ( الهی نامه ).
حاصل عرش این چهارند و تو شاه
بهترین ِ هر چهاری زانتباه.
مولوی.
نعمت آرد غفلت و شکر انتباه
صید نعمت کن بدام شکر شاه.
مولوی.
آن شود شاد از نشان کو دیده شاه
چون ندید او را نباشد انتباه.
مولوی.
|| ( اصطلاح تصوف ) زوال غفلت ازدل. ( از فرهنگ فارسی معین ). منع حق است بنده را بواسطه القاآت اضطراب آور در حالیکه گشاینده است گرههای غرور و غفلت او را به طریق عنایت به وی. ( از تعریفات جرجانی ). || ( اصطلاح روانشناسی ) دقت. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

بیدارشدن، آگاه شدن ، آگاهی، بیداری
۱ - ( مصدر ) آگاه شدن بیدار گشتن . ۲ - ( اسم ) آگاهی بیداری . ۴ - زوال غفلت از دل . جمع : انتباهات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) آگاه شدن ، عبرت گرفتن . ۲ - (اِمص . ) آگاهی ، بیداری . ۳ - تنبیه شدن .

فرهنگ عمید

۱. بیدار شدن، بیداری.
۲. آگاه شدن، آگاهی.

پیشنهاد کاربران

انتباه :
- انتباه : توجه ، رسیدگی ، پروا ، اعتنا ، ملا حظه ، رعایت ، مراعات ، اعتناکردن ( به ) ، محل گذاشتن به ، ملا حظه کردن
حروف اصلی[ ن ب ه]

بپرس