درآمد واسطی را انتباهی
بدیوانه ستان درشد بگاهی.
عطار ( الهی نامه ).
حاصل عرش این چهارند و تو شاه بهترین ِ هر چهاری زانتباه.
مولوی.
نعمت آرد غفلت و شکر انتباه صید نعمت کن بدام شکر شاه.
مولوی.
آن شود شاد از نشان کو دیده شاه چون ندید او را نباشد انتباه.
مولوی.
|| ( اصطلاح تصوف ) زوال غفلت ازدل. ( از فرهنگ فارسی معین ). منع حق است بنده را بواسطه القاآت اضطراب آور در حالیکه گشاینده است گرههای غرور و غفلت او را به طریق عنایت به وی. ( از تعریفات جرجانی ). || ( اصطلاح روانشناسی ) دقت. ( از فرهنگ فارسی معین ).