انبوه گشتن. [ اَم ْ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) در یک جا گرد آمدن و فراوان شدن. انبوه شدن. توده شدن : چو انبوه گشتند بر پیشگاه چنان گفت شاه جهان با سپاه.فردوسی.چو بر هم نهادند و انبوه گشت ببالای سنگین یکی کوه گشت .فردوسی.