انبش. [ اَم ْ ب َ ] ( اِ ) انبس و خرمن غله های کوفته پاک کرده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به انبس شود.انبش. [ اَم ْ ب َ ] ( ع ن تف ) نباش تر. ( ناظم الاطباء ): هو انبش من جیأل ؛ او نباش تر است از کفتار.