انبره. [ اَم ْ ب ُ رَ / رِ ] ( ص ، اِ ) هر چیز موی ریخته را گویند عموماً و شتر موی ریخته را خصوصاً. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ فارسی معین ). شتران باشند که موی ایشان افتاده بود. ( صحاح الفرس ). اشتری که از بس بار کشیدن مویش ریخته باشد. ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ) :
بر کنار جوی بینم رسته بادام و سیب
راست پنداری قطار اشترانند انبره.
غواص.
|| اسب و شتر آبکش. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). شتر آبکش. ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ). || دره کوه. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( مؤیدالفضلاء ). || لوله چپق. ( ناظم الاطباء ). || در عربی شکنبه را گویند. ( برهان قاطع ) ( از شرفنامه منیری ) ( از شعوری ج 1 ورق 129 ب ). || در ادات بمعنی آسیاکش آورده است. ( مؤید الفضلاء ).