انبراء. [ اِم ْ ب ِ ] ( ع مص ) انبری السهم ؛ تراشیده و درست شد تیر. ( از منتهی الارب ). تراشیده و درست شدن تیر. ( ناظم الاطباء ). || پیش آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ): انبری له ؛ پیش آمد او را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).