انبتار

لغت نامه دهخدا

انبتار. [ اِم ْ ب ِ ] ( ع مص ) بریده و ناتمام شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بریده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). انقطاع. ( از اقرب الموارد ). || بی فرزند گشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). منبتر فی اولاد از آنست. || دویدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران