انباس. [ اِم ْ ] ( ع مص ) خاموش شدن از خواری : انبس ؛ سکت ذلاً. ( از اقرب الموارد ). || شتاب کردن : انبس ؛ اسرع ، و از آنست قول قائل به ام سنبس در خواب : «اذا ولدت ِ سنبساً فانبسی ». ( از تاج العروس از ذیل اقرب الموارد ).