دیکشنری
مترجم
بپرس
انباربان
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
انباربان. [ اَم ْ ] ( ص مرکب ) انباری. ( زمخشری ). انباردار.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک