وآنگه به تبنگوی کش اندرسپردْشان
ورزآنکه نگنجند بدو در فشردْشان
بر پشت نهدْشان و سوی خانه بردْشان
وز پشت فروگیرد و برهم نهد انبار.
منوچهری.
نخلها بر کوه و کندو و شجرمی نهند از شهد انبار شکر.
مولوی.
آرزو می کارم و انبار حسرت می نهم منتش بر من اگر برقم بخرمن دشمن است.
ظهوری ( از آنندراج ).