انباذ

لغت نامه دهخدا

انباذ. [ اِم ْ ] ( ع مص ) افشردن و بَگْنی ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). افشردن انگور و بگنی ساختن. ( آنندراج ). نبیذ افکندن. ( یادداشت مؤلف ).

انباذ. [ اَم ْ ] ( ع اِ ) ج ِ نبذ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نبذ شود. || عامه مردم بی علم.( منتهی الارب ). اوباش از مردم. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران