وگر از خدمتت محروم ماندم
بسوزم کلک و بشکافم انامل.
منوچهری.
سحره بابل سخره انامل او بودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 236 ).بس انامل رشک استادان شده
در صناعت عاقبت لرزان شده.
مولوی ( مثنوی ).
|| انگشتان. ( فرهنگ فارسی معین ) : ایشان انامل ساعد صاحب شریعت و وایل سحایب صدر نبوت و... بودند. ( تاریخ بیهقی ص 11 ).که او به پنج انامل بفتح باب سخن
ز هفت کشور جانم ببرد قحط و وبا.
خاقانی.
پس بر آن سد مبارک ده انامل برگشادجدولی را هفت دریا ساخت از فیض عطا.
خاقانی.
و رجوع به انملة و انملات شود.