اناره
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) روشن کردن . ۲ - ( مصدر ) روشن شدن تابان گردیدن . ۳ - آشکار گشتن . ۴ - شکوفه کردن (درخت ).
روشن شدن . یا روشن کردن جای و جز آن . یا گل کردن درخت . شکوفه آوردن درخت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. روشن شدن، تابان شدن.
۳. آشکار گشتن.
۴. شکوفه کردن درخت.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید