از تو نوشند از ذکور و از اناث
بی دریغی در عطایا مستغاث.
مولوی.
- اناثاً و ذکوراً؛ خواه زن و خواه مرد و خواه دختر و خواه پسر. ( ناظم الاطباء ).- اناث و ذکور ؛ زنان و مردان. ( آنندراج ) :
برّ تو بر تن وضیع و شریف
مهر تو در دل اناث و ذکور.
مسعودسعد.
و رجوع به ماده بعد شود.اناث. [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِاُنْثی ̍. ماده ها. ( از اقرب الموارد ) ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). مقابل ذکور. مادگان. زنان. در فارسی غالباً اُناث تلفظ کنند. ( از فرهنگ فارسی معین ).
اناث.[ اِ ] ( ع اِ ) ستاره های اُنْثی ̍. ( ناظم الاطباء ). ستاره های خرد. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || آنچه جان ندارد مانند درخت و سنگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قاموس از ذیل اقرب الموارد ).