ان ینفعل

لغت نامه دهخدا

ان ینفعل. [ اَ ی َ ف َ ع ِ ]( ع فعل ) ( اصطلاح فلسفی و منطقی ) انفعال یکی از مقولات عشر. و آن بودن چیزی است متأثر و منفعل از غیر، همچو منقطع مادام که منقطع شود. ( نفایس الفنون ) ( تعریفات سید جرجانی ). مقابل ان یفعل. انفعال یا ان ینفعل یکی از مقولات نه گانه عرضی است و عبارت است از تأثیری که از فاعل در منفعل حاصل میشود و بعبارت دیگر انفعال به معنی قبول اثر و متأثر شدن امری است از امر دیگر مانند تأثر آب از آتش ( تسخن آب از آتش ) چنانکه فعل عبارت است از مؤثریت چیزی در چیزی دیگر مانند تأثیر آتش در آب و در هرحال هر چیزی که در چیزی دیگر تأثیر کند حالت مؤثریت شی را فعل یا ان یفعل و متأثریت شی دیگر را انفعال یا ان ینفعل مینامند. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ). و رجوع به اساس الاقتباس و ان یفعل شود.

فرهنگ فارسی

( فعل اسم ) یکی از مقولات نه گانه اعراض . دراساس الاقتباس آمده: (( دیگر ( مقوله ان یفعل .. دال برهیاتی که قابل فعل را باشد از آن روی که متاثر بود در وقت تاثر ... ) ) و اما ان ینفعل چنان بود چون بریده شدن آنگاه که بریده شود و سوخته شدن آنگاه که سوخته شود .
افعال یکی از مقولات عشر و آن بودن چیزی است متاثر و منفعل از غیر همچو منقطع مادام که منقطع شود . مقابل ان یفعل .

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس