ان یفعل

لغت نامه دهخدا

ان یفعل. [ اَ ی َ ع َ ] ( ع فعل ) ( اصطلاح فلسفی و منطقی ) یکی از مقولات عشر ارسطو. و آن بودن چیزی است مؤثر در غیر، همچون قاطع مادام که قطع میکند. ( تعریفات سید جرجانی ) ( نفایس الفنون ). در برابر ان ینفعل. فعل در فلسفه یکی از مقولات نه گانه عرضی است و عبارت از تحریک در کیف است ، و امرمتکیف را مقوله انفعال یا ان ینفعل مینامند و بعبارت دیگر حالت مؤثریت چیزی را در دیگر، فعل یا مقوله ان یفعل گویند و حالت متأثریت شی را از شی دیگرمقوله انفعال یا ان ینفعل مینامند. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ). و رجوع به اساس الاقتباس شود.

فرهنگ فارسی

( فعل اسم ) یکی از مقولات نه گانه اعراض است در اساس الاقتباس آمده : (( یکی ( مقوله ان یفعل ) دال برهیاتی که مودی فعل را باشد از آن روی که موثر بود در وقت تاثیر . ) ) : (( و اما ان یفعل چنان بود چون بریدن آنگاه که همی برد و سوختن آنگاه مه همی سوزد . ) )
یکی از مقولات عشر ارسطو و آن چیزی است موثر در غیر همچون قاطع مادام که قطع می کند .

پیشنهاد کاربران

از مقوله های نه گانه ا رسطو میباشد که اعراض میگویند. اگرچیزی بر دیگر اثر بگذارد، اثر کننده یا همان موثر را ( ان یفعل ) و اثر پذیرنده را ( ان ینفعل ) گویند.

بپرس