انکد. [ اَ ک َ ] ( ع ص ) رجل انکد؛ مرد بدفال دشوارعیش. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). بداختر. ( تاج المصادر بیهقی ). تنگ عیش. دست تنگ. ( یادداشت مؤلف ). شوم ِ تنگدست. ( شرح قاموس ). ج ، نُکْد. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).- امثال : انکد من احمر عاد.انکد من کلب احص . ( یادداشت مؤلف ).