آن سالیوان. جوآنا "آن" منسفیلد سالیوان میسی ( به انگلیسی: Johanna "Anne" Mansfield Sullivan Macy ) ، ( زاده ۱۴ آوریل ۱۸۶۶ - درگذشته ۲۰ اکتبر ۱۹۳۶ ) ، که بیشتر با نام آن سالیوان شناخته می شود، معلمی آمریکایی بود که او را به خاطر معلمی و همراهی هلن ادامز کلر می شناسند.
او در ۱۴ آوریل ۱۸۶۶ در فیدینگ هیلز، ایجوام، ماساچوست زاده شد. بنا بر گواهی غسل تعمید او، نامش جوآنا منسفیلد سالیوان بود اما با این حال او را آن یا آنی می نامیدند. پدر و مادرش، توماس و آلیس مهاجران فقیر و بی سواد ایرلندی بودند. آلیس در ۱۸۷۴ از بیماری سل درگذشت. آن دو خواهر و یک برادر دیگر با نام های جیمز ( زاده ۱۸۶۹ ) ، الن ( زاده ۱۸۶۷ ) و ماری داشت. پس از مرگ مادرش، او و برادرش جیمز را به توکسبری، ماساچوست منتقل کردند که آنی به مدت هفت سال در آنجا بود. در سال ۱۸۸۰ او را پس از اینکه به دلیل تراخم معالجه نشده نابینا شده بود به مدرسه نابینایان پرکینز فرستادند.
برخی از معلمان در پرکینز به هوش بالای او پی بردند و به او کمک می کردند. مایکل آناگنوس، مدیر مؤسسه، او را تشویق می کرد که به کودکان کوچکتر آموزش دهد. در همان جا بود که تحت یک عمل جراحی قرار گرفت که مقداری از بینایی اش را به او برگرداند. در همین مدرسه نیز تحت آموزش های دوستانه لارا بریجمن قرار گرفت و از او الفبا را آموخت. بریجمن اولین فرد نابینا و ناشنوایی بود که از همین مدرسه فارغ التحصیل شده بود. آنی در سال ۱۸۸۶ و در سن ۲۰ سالگی آموزش هایش را در مدرسه نابینایان پرکینز به پایان رساند.
از آناگنوس، مدیر مؤسسه خواسته بودند تا معلمی برای دختری نابینا و ناشنوا به نام هلن کلر معرفی کند. او از آن سالیوان که تنها ۲۰ سال داشت و دچار ضعف بینایی شدید بود خواست تا معلمی او را قبول کند. سالیوان در ۳ مارس ۱۸۸۷، به خانه هلن در شهر تسوکومبیای آلاباما رسید و این آغاز ۴۹ سال دوستی و همراهی این دو بود.
سالیوان از شمال کشور آمده بود و به محض اینکه به خانه هلن که در جنوب کشور قرار داشت رسید با پدر و مادر او بر سر اینکه چرا با وجود جنگ داخلی هنوز برده دارند به مشاجره پرداخت. او بلافاصله پس از رسیدن، آموزش هلن ۶ ساله را شروع کرده و به نوشتن هجای کلمه عروسک ( به انگلیسی: doll ) در کف دست او پرداخت. او به عنوان هدیه برای هلن عروسکی آورده بود. هلن نمی دانست که هر چیزی با نامی خاص شناخته می شود و به همین دلیل در ابتدا گیج شده بود اما سالیوان آموزش او خود را متوقف نکرد تا اینکه ماه بعد هلن به موضوع پی برده و با خواستن نام تمام اشیایی که به دستش می رسید سالیوان را به ستوه آورد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاو در ۱۴ آوریل ۱۸۶۶ در فیدینگ هیلز، ایجوام، ماساچوست زاده شد. بنا بر گواهی غسل تعمید او، نامش جوآنا منسفیلد سالیوان بود اما با این حال او را آن یا آنی می نامیدند. پدر و مادرش، توماس و آلیس مهاجران فقیر و بی سواد ایرلندی بودند. آلیس در ۱۸۷۴ از بیماری سل درگذشت. آن دو خواهر و یک برادر دیگر با نام های جیمز ( زاده ۱۸۶۹ ) ، الن ( زاده ۱۸۶۷ ) و ماری داشت. پس از مرگ مادرش، او و برادرش جیمز را به توکسبری، ماساچوست منتقل کردند که آنی به مدت هفت سال در آنجا بود. در سال ۱۸۸۰ او را پس از اینکه به دلیل تراخم معالجه نشده نابینا شده بود به مدرسه نابینایان پرکینز فرستادند.
برخی از معلمان در پرکینز به هوش بالای او پی بردند و به او کمک می کردند. مایکل آناگنوس، مدیر مؤسسه، او را تشویق می کرد که به کودکان کوچکتر آموزش دهد. در همان جا بود که تحت یک عمل جراحی قرار گرفت که مقداری از بینایی اش را به او برگرداند. در همین مدرسه نیز تحت آموزش های دوستانه لارا بریجمن قرار گرفت و از او الفبا را آموخت. بریجمن اولین فرد نابینا و ناشنوایی بود که از همین مدرسه فارغ التحصیل شده بود. آنی در سال ۱۸۸۶ و در سن ۲۰ سالگی آموزش هایش را در مدرسه نابینایان پرکینز به پایان رساند.
از آناگنوس، مدیر مؤسسه خواسته بودند تا معلمی برای دختری نابینا و ناشنوا به نام هلن کلر معرفی کند. او از آن سالیوان که تنها ۲۰ سال داشت و دچار ضعف بینایی شدید بود خواست تا معلمی او را قبول کند. سالیوان در ۳ مارس ۱۸۸۷، به خانه هلن در شهر تسوکومبیای آلاباما رسید و این آغاز ۴۹ سال دوستی و همراهی این دو بود.
سالیوان از شمال کشور آمده بود و به محض اینکه به خانه هلن که در جنوب کشور قرار داشت رسید با پدر و مادر او بر سر اینکه چرا با وجود جنگ داخلی هنوز برده دارند به مشاجره پرداخت. او بلافاصله پس از رسیدن، آموزش هلن ۶ ساله را شروع کرده و به نوشتن هجای کلمه عروسک ( به انگلیسی: doll ) در کف دست او پرداخت. او به عنوان هدیه برای هلن عروسکی آورده بود. هلن نمی دانست که هر چیزی با نامی خاص شناخته می شود و به همین دلیل در ابتدا گیج شده بود اما سالیوان آموزش او خود را متوقف نکرد تا اینکه ماه بعد هلن به موضوع پی برده و با خواستن نام تمام اشیایی که به دستش می رسید سالیوان را به ستوه آورد.
wiki: آن سالیوان