لغت نامه دهخدا
( آن زمان ) آن زمان. [ زَ ] ( ق مرکب ) آنگاه. در آن وقت :
بگستهم گفت آن زمان شهریار
که تنگ اندرآمد مرا روزگار.فردوسی.
به بستند بندی بر آئین خویش
بدانسان که بود آن زمان دین و کیش.فردوسی.
|| بَعد. پس. سپس.
فرهنگ فارسی
( آن زمان ) آنگاه در آن وقت .
پیشنهاد کاربران
وانگه
آن روزگار
فوراٌ 🤷🏻♀️🤷🏻♀️