امین قمی
لغت نامه دهخدا
در کوی عشق یار قراری گرفته ایم
از خویش رفته ایم و کناری گرفته ایم.
( از تذکره صبح گلشن چ هند ص 40 و 41 ).
امین قمی. [ اَ ن ِ ق ُ ] ( اِخ ) میرمحمد امین بزاز، فرزند میرابوالفتح بزاز. شاعر قرن یازدهم هجری بود. ازوست :
من نمی دانم درین صحرا شکارانداز کیست
نقش پای هر غزالی صید درخون خفته ایست.
( از تذکره نصرآبادی ص 115 ) ( از الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 105 ) ( از فرهنگ سخنوران ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید