امیرون

لغت نامه دهخدا

امیرون. [ اَ ] ( اِ ) یعضید. خندریلی. سرالیةالحمار. ( یادداشت مؤلف ). علف خبرکش. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به خندریلی و یعضید شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) علف خبر کش گل قاصدک

پیشنهاد کاربران

بپرس