امارت گرانادا ( به عربی: إمارة غرﻧﺎﻃﺔ ) ، نام پادشاهی مسلمان نشینی در شبه جزیره ایبری در اسپانیا بود که در اوایل سدهٔ سیزدهم میلادی در ۱۲۳۸ توسط ابو عبدالله ابن یوسف ابن نصر الاحمر بنیاد نهاده شد و تا ۱۴۹۲ به حیات خود ادامه داد.
... [مشاهده متن کامل]
غرناطه در اصل دژی بود که توسط مورها در سدهٔ هشتم میلادی بنیاد گذاشته شده و در دوران مرابطان و موحدون به اوج خود رسید. به دنبال تلاش های مسیحیان برای بازپس گیری سرزمین های خود، مسلمانان به بخش های جنوبی رانده شده بودند و ابو عبدالله ابن یوسف ابن نصر الاحمر که پیشتر دودمان بنو نصر را در ۱۲۳۲ پایه گذاری کرده بود امارت گرانادا را در ۱۲۳۸ به عنوان آخرین پناهگاه مورها بنیان نهاد. استان های امروزی گرانادا، مالاگا و آلمریا درگذشته امارت گرانادا را تشکیل می دادند.
با این حال مسلمانان غرناطه آنقدر قدرتمند نبودند که برای مسیحیانی که هر از گاه با انجام حملاتی یکی دو شهر آنان را می گرفتند خطری ایجاد کنند. در نتیجه محمد یکم در ۱۲۴۶ به منظور حفظ امارت خود، سرسپردگی فرناندوی سوم، پادشاه کاستیا را که سرزمینش در مجاورت غرناطه قرار داشت و در تمامی مرزهای زمینی با آنان هم مرز بود را پذیرفت و خراجگزار آنان شد. محمد یکم در ۱۲۷۳ میلادی درگذشت و امیران پس از او از مغرب درخواست کمک های سیاسی و نظامی کردند.
در ۱۳۱۴ میلادی، اسماعیل یکم به امیری غرناطه رسید و تا ۱۳۲۵ حکومت کرد. او در طول دوران زمامداری اش توانست در برابر جاه طلبی های آلفونسوی یازدهم در بازپس گیری سرزمین های مسیحی از مسلمانان ایستادگی کند. در ۱۳۴۰ آلفونسو موفق شد تا با کمک پرتغالی ها در نبرد سالادو به پیروزی قاطعانه ای علیه سپاهیان مغربی دست بابد. پس از شکست مغرب و عدم تمایل جانشنیان آلفونسوی یازدهم برای ادامهٔ فتوحات او، فرصتی برای غرناطه پیش آمد تا از فشارهای سیاسی مغربیان و کاستیایی ها رهایی یابد.
امارت غرناطه در دوران حکومت محمد پنجم ( ح. ۱۳۵۴–۵۹ و ۱۳۶۲–۱۳۹۱ ) به بالاترین حد از شکوفایی خود رسید و وزرایش همچون بحرالعلوم ابوعبدالله ابن الخطیب، طبیب ابوجعفر ابن ختیمه و شاعر ابوعبدالله ابن زمرک از فهمیده ترین دانشمندان و اندیشمندان عصر خود بودند. همچنین در این دوران قاضیانی مرزی تربیت شدند که این قضات مسلمانانی بودند که به شکایات مسیحیان از اهالی غرناطه رسیدگی می کردند. همین کار سبب شد تا از مناقشات مرزی بین مسلمانان و مسیحیان کاسته شود.
... [مشاهده متن کامل]
غرناطه در اصل دژی بود که توسط مورها در سدهٔ هشتم میلادی بنیاد گذاشته شده و در دوران مرابطان و موحدون به اوج خود رسید. به دنبال تلاش های مسیحیان برای بازپس گیری سرزمین های خود، مسلمانان به بخش های جنوبی رانده شده بودند و ابو عبدالله ابن یوسف ابن نصر الاحمر که پیشتر دودمان بنو نصر را در ۱۲۳۲ پایه گذاری کرده بود امارت گرانادا را در ۱۲۳۸ به عنوان آخرین پناهگاه مورها بنیان نهاد. استان های امروزی گرانادا، مالاگا و آلمریا درگذشته امارت گرانادا را تشکیل می دادند.
با این حال مسلمانان غرناطه آنقدر قدرتمند نبودند که برای مسیحیانی که هر از گاه با انجام حملاتی یکی دو شهر آنان را می گرفتند خطری ایجاد کنند. در نتیجه محمد یکم در ۱۲۴۶ به منظور حفظ امارت خود، سرسپردگی فرناندوی سوم، پادشاه کاستیا را که سرزمینش در مجاورت غرناطه قرار داشت و در تمامی مرزهای زمینی با آنان هم مرز بود را پذیرفت و خراجگزار آنان شد. محمد یکم در ۱۲۷۳ میلادی درگذشت و امیران پس از او از مغرب درخواست کمک های سیاسی و نظامی کردند.
در ۱۳۱۴ میلادی، اسماعیل یکم به امیری غرناطه رسید و تا ۱۳۲۵ حکومت کرد. او در طول دوران زمامداری اش توانست در برابر جاه طلبی های آلفونسوی یازدهم در بازپس گیری سرزمین های مسیحی از مسلمانان ایستادگی کند. در ۱۳۴۰ آلفونسو موفق شد تا با کمک پرتغالی ها در نبرد سالادو به پیروزی قاطعانه ای علیه سپاهیان مغربی دست بابد. پس از شکست مغرب و عدم تمایل جانشنیان آلفونسوی یازدهم برای ادامهٔ فتوحات او، فرصتی برای غرناطه پیش آمد تا از فشارهای سیاسی مغربیان و کاستیایی ها رهایی یابد.
امارت غرناطه در دوران حکومت محمد پنجم ( ح. ۱۳۵۴–۵۹ و ۱۳۶۲–۱۳۹۱ ) به بالاترین حد از شکوفایی خود رسید و وزرایش همچون بحرالعلوم ابوعبدالله ابن الخطیب، طبیب ابوجعفر ابن ختیمه و شاعر ابوعبدالله ابن زمرک از فهمیده ترین دانشمندان و اندیشمندان عصر خود بودند. همچنین در این دوران قاضیانی مرزی تربیت شدند که این قضات مسلمانانی بودند که به شکایات مسیحیان از اهالی غرناطه رسیدگی می کردند. همین کار سبب شد تا از مناقشات مرزی بین مسلمانان و مسیحیان کاسته شود.