امیرالامرا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. عنوان حکام و پادشاهانی که بر کل سرزمین حکومت می کردند
دانشنامه عمومی
امیر الامرا ( عربی: أمیر الأمراء ) به معنای «امیرِ امیران»[ ۱] [ ۲] یا «امیر وزیر»، [ ۳] و «فرمانده فرماندهان»، [ ۴] یک منصب نظامی ارشد در قرن دهم میلادی، در خلافت عباسی بود که دارندگان آن در دههٔ پس از ۹۳۶ میلادی، جایگزین بوروکراسی غیرنظامیان تحت امر «وزیر» شدند و به نایب نشینان مؤثری تبدیل شدند که خلیفه عباسی را به نقشی صرفاً تشریفاتی بدل کردند. این جایگاه سپس اساس قدرت آل بویه و کنترل آن بر خلفای عباسی و عراق تا اواسط قرن یازدهم میلادی را تشکیل داد.
استفاده از این عنوان توسط کشورهای مسلمان در خاورمیانه ادامه یافت، اما بیشتر به رهبران ارشد نظامی محدود شد. همچنین در سیسیل دوران نورمن ها، برای تعدادی از وزیران ارشد پادشاه استفاده می شد.
در ۹۲۸ میلادی، اولین کسی که با عنوان امیر الامرا مطرح شد، فرمانده هارون بن غریب، پسر عموی خلیفه المقتدر ( حک. 908–932 ) بود. [ ۵] او خیلی زود این جایگاه را به رقیبش، خواجه مونس المظفر ( ۸۴۵–۹۳۳ ) ، سپرد. [ ۵] خواجه مونس به عنوان فرمانده کل ارتش خلیفه و قدرت پشت پردهٔ تاج و تخت، در بیشتر دوران سلطنت مقتدر خدمت کرد. از سال ۹۲۸، مونس درگیر جنگ قدرت با رقبای خود در بوروکراسی غیرنظامی دربار بود که در سال ۹۳۲ با جایگزینی مقتدر با برادرش القاهر پایان یافت. مونس و ارتش زین پس در امور دربار عباسی مسلط بودند و دوره ای از مشکلات را آغاز کردند که به قول مورخ هیو کندی، «مبارزه نظامیان برای کنترل خلافت و شاید بیشتر تحت سلطه درآوردن آن بود. مهمتر از همه، درآمدهای سواد است که آنها را قادر می ساخت تا خواسته های پیروان خود را برآورده کنند. "[ ۶]
مؤنس خود در ۹۳۳ میلادی، توسط القاهر اعدام شد، اما در ۹۳۴ یکی دیگر از کودتاچیان القاهر را برانداخت و راضی ( حک. 934–940 ) را جایگزین او کرد. کودتاهای مکرر و نزاع خشونت آمیز برای کنترل خلافت، دولت مرکزی بغداد را به شدت تضعیف کرد . کنترل مؤثر بر مغرب و خراسان مدت ها از بین رفته بود، اما اکنون حاکمان خودمختار در استان های نزدیک به عراق ظهور می کردند: مصر و بلاد شام توسط سلسله اخشیدیان اداره می شد، سلسله حمدانی کنترل بر بین النهرین علیا را بدست گرفته بود، و بسیاری از مناطق ایران توسط دیالمه، که در میان آنها آل بویه برجسته ترین بود، فتح شده بودند. حتی در خود عراق نیز اقتدار حکومت خلیفه به چالش کشیده شد. کمااین که در جنوب، در اطراف بصره، ابوعبدالله البریدی قلمرو خود را تأسیس کرد و اغلب از ارسال درآمدهای مالیاتی به بغداد خودداری می کرد و با آل بویه در فارس نزدیک شد. [ ۷] مورخ عزالدین بن اثیر ( متوفی ۱۲۳۳ ) اظهار داشت که پس از مرگ مؤنس، منصب امیرالامرا به دست طریف السبکاری ( ؟ ) که مسئول خزانه بود، افتاد. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاستفاده از این عنوان توسط کشورهای مسلمان در خاورمیانه ادامه یافت، اما بیشتر به رهبران ارشد نظامی محدود شد. همچنین در سیسیل دوران نورمن ها، برای تعدادی از وزیران ارشد پادشاه استفاده می شد.
در ۹۲۸ میلادی، اولین کسی که با عنوان امیر الامرا مطرح شد، فرمانده هارون بن غریب، پسر عموی خلیفه المقتدر ( حک. 908–932 ) بود. [ ۵] او خیلی زود این جایگاه را به رقیبش، خواجه مونس المظفر ( ۸۴۵–۹۳۳ ) ، سپرد. [ ۵] خواجه مونس به عنوان فرمانده کل ارتش خلیفه و قدرت پشت پردهٔ تاج و تخت، در بیشتر دوران سلطنت مقتدر خدمت کرد. از سال ۹۲۸، مونس درگیر جنگ قدرت با رقبای خود در بوروکراسی غیرنظامی دربار بود که در سال ۹۳۲ با جایگزینی مقتدر با برادرش القاهر پایان یافت. مونس و ارتش زین پس در امور دربار عباسی مسلط بودند و دوره ای از مشکلات را آغاز کردند که به قول مورخ هیو کندی، «مبارزه نظامیان برای کنترل خلافت و شاید بیشتر تحت سلطه درآوردن آن بود. مهمتر از همه، درآمدهای سواد است که آنها را قادر می ساخت تا خواسته های پیروان خود را برآورده کنند. "[ ۶]
مؤنس خود در ۹۳۳ میلادی، توسط القاهر اعدام شد، اما در ۹۳۴ یکی دیگر از کودتاچیان القاهر را برانداخت و راضی ( حک. 934–940 ) را جایگزین او کرد. کودتاهای مکرر و نزاع خشونت آمیز برای کنترل خلافت، دولت مرکزی بغداد را به شدت تضعیف کرد . کنترل مؤثر بر مغرب و خراسان مدت ها از بین رفته بود، اما اکنون حاکمان خودمختار در استان های نزدیک به عراق ظهور می کردند: مصر و بلاد شام توسط سلسله اخشیدیان اداره می شد، سلسله حمدانی کنترل بر بین النهرین علیا را بدست گرفته بود، و بسیاری از مناطق ایران توسط دیالمه، که در میان آنها آل بویه برجسته ترین بود، فتح شده بودند. حتی در خود عراق نیز اقتدار حکومت خلیفه به چالش کشیده شد. کمااین که در جنوب، در اطراف بصره، ابوعبدالله البریدی قلمرو خود را تأسیس کرد و اغلب از ارسال درآمدهای مالیاتی به بغداد خودداری می کرد و با آل بویه در فارس نزدیک شد. [ ۷] مورخ عزالدین بن اثیر ( متوفی ۱۲۳۳ ) اظهار داشت که پس از مرگ مؤنس، منصب امیرالامرا به دست طریف السبکاری ( ؟ ) که مسئول خزانه بود، افتاد. [ ۵]
wiki: امیرالامرا
دانشنامه آزاد فارسی
امیرُالامرا
عنوان بالاترین منصب نظامی ، فرمانده عالی ، نایب یا قائم مقام فرمانروا. این منصب در دوران ضعف و انحطاط خلافت عباسی تأسیس شد و دلیل ایجاد آن را باید در آشفتگی دستگاه خلافت ، استقلال طلبی برخی حکام و عدم ارسال اموال به مرکز خلافت دانست که خلیفۀ عباسی، الراضی بالله، را بر آن داشت تا زمام حکومت را به شخص قدرتمندی از لشکریان و نه کشوریان بسپارد و ابن رائق ترک ( ـ۳۳۰ق) را به این منصب بگمارد و او را نخستین «امیرالامرا» لقب دهد. آنچه مسلّم است پس از انتصاب ابن رائق، منصب امیرالامرایی رسمیت یافت و ادارۀ تمامی امور مالی و اداری و نظامی کشور، و تعیین عمّال و دیوانیان در حوزۀ اختیارات امیرالامرا قرار گرفت و از آن پس نام وی در خطبه ها ذکر شد. حتی اموال به خزانۀ او واریز می شد و از منصب وزارت جز نام ، چیزی باقی نماند. این منصب را بعداً خلفا به شاهان آل بویه که بغداد را تصرف کردند، و نیز به سلاطین سلجوقی دادند. پس از سلجوقیان ، این منصب البته با محدودیت هایی کم وبیش (مثلاً تنها فرماندهی نظامی )، حتی در دوران مغولان تا صفویه ، وجود داشت تا آن که در زمان شاه عباس صفوی اول با کاستن از قدرت قزلباش ها، رفته رفته از میان رفت . شواهدی نیز بر کاربرد این منصب در مصر (هنگام حکومت ممالیک ) و در عراق (دوران عثمانی ) دلالت می کند.
عنوان بالاترین منصب نظامی ، فرمانده عالی ، نایب یا قائم مقام فرمانروا. این منصب در دوران ضعف و انحطاط خلافت عباسی تأسیس شد و دلیل ایجاد آن را باید در آشفتگی دستگاه خلافت ، استقلال طلبی برخی حکام و عدم ارسال اموال به مرکز خلافت دانست که خلیفۀ عباسی، الراضی بالله، را بر آن داشت تا زمام حکومت را به شخص قدرتمندی از لشکریان و نه کشوریان بسپارد و ابن رائق ترک ( ـ۳۳۰ق) را به این منصب بگمارد و او را نخستین «امیرالامرا» لقب دهد. آنچه مسلّم است پس از انتصاب ابن رائق، منصب امیرالامرایی رسمیت یافت و ادارۀ تمامی امور مالی و اداری و نظامی کشور، و تعیین عمّال و دیوانیان در حوزۀ اختیارات امیرالامرا قرار گرفت و از آن پس نام وی در خطبه ها ذکر شد. حتی اموال به خزانۀ او واریز می شد و از منصب وزارت جز نام ، چیزی باقی نماند. این منصب را بعداً خلفا به شاهان آل بویه که بغداد را تصرف کردند، و نیز به سلاطین سلجوقی دادند. پس از سلجوقیان ، این منصب البته با محدودیت هایی کم وبیش (مثلاً تنها فرماندهی نظامی )، حتی در دوران مغولان تا صفویه ، وجود داشت تا آن که در زمان شاه عباس صفوی اول با کاستن از قدرت قزلباش ها، رفته رفته از میان رفت . شواهدی نیز بر کاربرد این منصب در مصر (هنگام حکومت ممالیک ) و در عراق (دوران عثمانی ) دلالت می کند.
wikijoo: امیرالامرا
پیشنهاد کاربران
امیر امیران ، فرمانده کل سپاه