امیدواری

/~omidvAri/

مترادف امیدواری: امید، توقع، رجا

متضاد امیدواری: نومیدی، یاس

معنی انگلیسی:
hopefulness, expectance, expectation, hope, prospect, trust

لغت نامه دهخدا

امیدواری. [ اُمیدْ ] ( حامص مرکب ) مقابل ناامیدی. ( آنندراج ). رجاء. ارتجاء. ترجی. ترجیه. ( یادداشت مؤلف ). امیدوار بودن. امید داشتن. ( از فرهنگ فارسی معین ). آرزومندی :
مجنون ز سر امیدواری
می کرد بسجده حق گزاری.
نظامی.
عاشق چو شنید امیدواری
گفتا که بیار تا چه داری.
نظامی.
کاری که ازو امید داری
باشد سبب امیدواری.
نظامی.
عمر دگر بباید بعد از فراق ما را
کین عمر صرف کردیم اندر امیدواری.
سعدی.
|| انتظار. توقع. چشم داشت هر چیز خوب :
لطفی کن از آن لَطَف که داری
بگشای در امیدواری.
نظامی.
در ترس چنان امیدواریست
در وقت امید رستگاریست.
نظامی.
بدان کرم که تو داری امیدواری هست.
سعدی ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

امیدوار بودن امید داشتن .
( دماغه امیدواری ) در قدیم دماغه طوفانها نامیده می شد . دماغه ایست در جنوب افریقا که بار تولمودیاس آنرا در ۱۴۸۸ م . کشف کرد و بار دیگر واسکود گاما آنرا در ۱۴۹۷ اکتشاف نمود .

فرهنگ عمید

امید داشتن، امیدوار بودن.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
واژه ی امیدواری از ریشه ی واژه ی امیدوار و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

امیدواریامیدواریامیدواریامیدواری
امیدواری:ارتجا
ارتجا
اندی
ارزومندی. . . . . . . . مثبت اندیشی . . . . . . . . . .
رجا، امید، توقع
امید، اراده قوی
دلگرمی
رجا

بپرس