امیدوار شدن. [ اُمیدْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) چشم داشتن. سر توقع خاریدن. چشم بدست کسی بودن. کیسه بر کسی دوختن. توقع. رجا. ( مجموعه مترادفات ).