امید مؤیدی زارع ( ۱ خرداد ۱۳۸۱ – ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ) دانشجوی ۲۰ سالهٔ رشته تربیت بدنی در دانشگاه فنی و حرفه ای باهنر شیراز بود که در ۲۴ آبان در نخستین روز از اعتصابات سه روزه سراسری و در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران در هنگام کمک به یک معترض دیگر با شلیک گلوله به پیشانی و کمر او توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد. وقتی پدرش برای شناسایی پیکرش مراجعه می کند تنها صورت او را می بیند که در پیشانی اش جای گلوله بوده اما در اداره آگاهی به آنها گفته می شود که گزارش پزشکی قانونی تنها گلوله به کمر را ذکر کرده است. بر اساس گزارش شاهدان عینی مأموران امنیتی بعد از شلیک به کمر او یک تیر خلاص نیز به پیشانی او شلیک کردند. نیروهای امنیتی خانواده او را برای بسیجی معرفی کردن و بازگو کردن روایت آنان تحت فشار قرار گذاشتند.
... [مشاهده متن کامل]
«ساعت ۷ شب مادر امید را با کلی مأمور و تدابیر امنیتی به دارالرحمه شیراز بردند. گفته بودند که می گذارند پیکر امید را ببیند اما وقتی رسیده دیده که پیکر امید را شسته و کفن کرده اند. فقط سرش باز بود. پیشانی اش که گلوله خورده بود را با یک پرچم یازهرا بسته بودند. »
بر اساس گزارش شاهدان عینی و روایت خانواده او در غروب ۲۴ آبان ۱۴۰۱ در خیابان زرهی شیراز فردی به روی زمین افتاده و پنج مأمور اسلحه به دست، به شدت او را کتک می زنند. تعدادی از مردم و امید زارع مؤیدی برای کمک جلو می روند. یکی از مأموران اسلحه را بر سر مرد می گیرد و تهدید می کند که کسی جلوتر بیاید شلیک می کند. بعد از این اتفاق مردم عقب تر می روند. در جمعیتی بین حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر. مأموران سه تیر هوایی شلیک می کنند و به اتفاق مأموران دیگری که به آنها ملحق می شوند به سمت مردم هجوم می برند. سپس صدای دو شلیک می آید. مرد جوانی ( امید زارع مؤیدی ) که از ناحیه کمر گلوله می خورد به زمین می افتاد و سپس به پیشانی اش تیر خلاص می زنند.
رادیوفردا که با دو شاهد عینی گفت وگو کرده آن ها گفته اند که امید زارع مؤیدی را دیده اند که به قصد کمک به مرد جوانی که توسط مأموران به شدت ضرب و جرح می شد جلو رفت و بعد از هجوم مأموران به سوی مردم، وقتی همه در حال فرار بودند از پشت هدف گلوله قرار گرفت. شاهد عینی دیگر نیز گفته است که مأموران، پیکر امید زارع مؤیدی را بعد از تیر خلاص به او، با خود برده اند.
در همان شب، مردی موبایل او را جواب داده و می گوید که پسرش بازداشت شده و باید به اطلاعات سپاه مراجعه کند اما پی گیری ها و مراجعات خانواده امید به اطلاعات سپاه، نیروی انتظامی، اداره اطلاعات و دیگر ارگان ها، تا سه روز بی جواب می ماند و در نهایت پس از سه روز از اداره آگاهی تماس گرفته و از خانواده می خواهند برای شناسایی جسدی با کد ۱۸۱ مراجعه کنند.
... [مشاهده متن کامل]
«ساعت ۷ شب مادر امید را با کلی مأمور و تدابیر امنیتی به دارالرحمه شیراز بردند. گفته بودند که می گذارند پیکر امید را ببیند اما وقتی رسیده دیده که پیکر امید را شسته و کفن کرده اند. فقط سرش باز بود. پیشانی اش که گلوله خورده بود را با یک پرچم یازهرا بسته بودند. »
بر اساس گزارش شاهدان عینی و روایت خانواده او در غروب ۲۴ آبان ۱۴۰۱ در خیابان زرهی شیراز فردی به روی زمین افتاده و پنج مأمور اسلحه به دست، به شدت او را کتک می زنند. تعدادی از مردم و امید زارع مؤیدی برای کمک جلو می روند. یکی از مأموران اسلحه را بر سر مرد می گیرد و تهدید می کند که کسی جلوتر بیاید شلیک می کند. بعد از این اتفاق مردم عقب تر می روند. در جمعیتی بین حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر. مأموران سه تیر هوایی شلیک می کنند و به اتفاق مأموران دیگری که به آنها ملحق می شوند به سمت مردم هجوم می برند. سپس صدای دو شلیک می آید. مرد جوانی ( امید زارع مؤیدی ) که از ناحیه کمر گلوله می خورد به زمین می افتاد و سپس به پیشانی اش تیر خلاص می زنند.
رادیوفردا که با دو شاهد عینی گفت وگو کرده آن ها گفته اند که امید زارع مؤیدی را دیده اند که به قصد کمک به مرد جوانی که توسط مأموران به شدت ضرب و جرح می شد جلو رفت و بعد از هجوم مأموران به سوی مردم، وقتی همه در حال فرار بودند از پشت هدف گلوله قرار گرفت. شاهد عینی دیگر نیز گفته است که مأموران، پیکر امید زارع مؤیدی را بعد از تیر خلاص به او، با خود برده اند.
در همان شب، مردی موبایل او را جواب داده و می گوید که پسرش بازداشت شده و باید به اطلاعات سپاه مراجعه کند اما پی گیری ها و مراجعات خانواده امید به اطلاعات سپاه، نیروی انتظامی، اداره اطلاعات و دیگر ارگان ها، تا سه روز بی جواب می ماند و در نهایت پس از سه روز از اداره آگاهی تماس گرفته و از خانواده می خواهند برای شناسایی جسدی با کد ۱۸۱ مراجعه کنند.