امید برخاستن. [ اُ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) نومید شدن. ( آنندراج ) ( مجموعه مترادفات ). رفتن انتظار و محروم گشتن. ( ناظم الاطباء ) : بلبلم در مضیق خارستان که امیدم ز گُلْسِتان برخاست.خاقانی ( از آنندراج ).