امکانات
برابر پارسی: ابزارگان، ابزارها، آساینده ها، افزارگان، افزارها، توانایی ها، داشته ها، دستمایه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تسهیلات، امکانات
پیشنهاد کاربران
امکانات یعنی پارامترهایی که باعث میشه یک فرد محصل فارغ از جنسیت انگیزه درس خوندن پیدا کنه شامل همه اختراعات مدرن میشه به امید سرکار رفتن بچه ها و داشتن یک اتاق با امکانات
امکانات= توانشها؛ افزارگان
امکانات ( چیزهای مورد نیاز ) : همتای پارسی این واژه ی عربی این است:
متوان matvān ( سنسکریت: متوا با پسوند جمع ان که چون دو الف کنار یکدیگر آمد، یکی برداشته شد )
متوان matvān ( سنسکریت: متوا با پسوند جمع ان که چون دو الف کنار یکدیگر آمد، یکی برداشته شد )
واژه resources معادل انگلیسی مناسبی برای امکانات است
🇮🇷 واژه ی برنهاده: داشتمایگان 🇮🇷
بهره مندی ها
امکانات یعنی داشته های یک مکان
Facility= امکانات
ابزار ها
لوازم
رفاه
از اقای شهریار اریابد ممنون چنین کلمه ای ب درد متنم خورد، ❤️🙏🏻
رفاه
از اقای شهریار اریابد ممنون چنین کلمه ای ب درد متنم خورد، ❤️🙏🏻
ابزارها، وسایل و شرایط مناسب برای دستیابی به چیزی
" داشتارها " به معنای همه داشته ها.
امکانات رفاهی=داشتارهای آسایشی.
امکانات موجود = داشتارهای پدیدار.
امکانات رفاهی=داشتارهای آسایشی.
امکانات موجود = داشتارهای پدیدار.
ابزار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)