امکان داشتن. [ اِ ت َ ] ( مص مرکب ) ممکن بودن : خاموشی بلبلان مشتاق در موسم گل ندارد امکان.سعدی.ز من صبر بی او توقع مدارکه با او هم امکان ندارد قرار.( بوستان ).
can (فعل)قادر بودن، قدرت داشتن، امکان داشتن، در قوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، توانایی داشتنmay (فعل)قادر بودن، امکان داشتن، توانایی داشتن، میتوان، ایکاش
اِمکان داشتَن: ١. انجامپذیر/انجام - شدنی/شدنی بودن، شدن، توانستن ٢. گمان رفتنتوانستن ، قدرت داشتن ، دلیل در دست داشتنمی شوداحتمال رفتن احتمال می رود که . . . . . . . . . . . .+ عکس و لینک