امکاج. [ اَ ] ( اِ ) عالی و بالا. ( شعوری ج 1 ص 101 ). || در بعضی از فرهنگها بمعنی حالت ستارگان در اوج منزل خود آورده اند : کلبه ام در نیمشب آن مه جبین پر نورکردکوکب بختم مگر درمنزل امکاج بود.ابوالمعالی ( از فرهنگ شعوری ).