shoot (فعل)رها کردن، زدن، جوانه زدن، درکردن، سبز شدن، پرتاب کردن، عکسبرداری کردن، گلوله زدن، رها شدن، امپول زدن، فیلمبرداری کردن، درد کردن
have an injectionhave a shotgive s. b an injectioninjectionGet a shotآنژکسیون، تزریقآنژکسیون+ عکس و لینک