امپول زدن
جدول کلمات
تزریق
تزریق
مترادف ها
رها کردن، زدن، جوانه زدن، درکردن، سبز شدن، پرتاب کردن، عکسبرداری کردن، گلوله زدن، رها شدن، امپول زدن، فیلمبرداری کردن، درد کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
آمپول زدن: آمپول تزریق کردن. ( دکتر آمپول زد )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
آنژکسیون، تزریق
آنژکسیون