لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] لقب سرداران بزرگ روم.
دانشنامه عمومی
امپراطور (آلبوم). امپراطور نام دومین آلبوم رسمی مهدی یراحی است که در ۷ مهر ۱۳۹۲ منتشر شد. این آلبوم دارای ۱۳ قطعه است. [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵] [ ۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: امپراطور (آلبوم)
مترادف ها
قیصر، امپراطور
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
امپراتوری ، امپراطوری | Empire | مجموعه سرزمین های تحت سلطه
اِمپِراتور ( به لاتین: Imperator ) یک عنوان سلطنتی لاتین است که در طول تاریخ توسط بسیاری از فرمانروایان اروپایی استفاده شده است. این عنوان در آغاز برای فرماندهان بزرگ ارتش روم باستان به کار می رفت؛ ولی با سلطنتی شدن روم و از آنجا که شخص فرمانروا فرماندهٔ ارتش روم نیز به شمار می آمد، در معنای پادشاه به کار برده شد.
... [مشاهده متن کامل]
اِمپِراتور ( به لاتین: Imperator ) یک عنوان سلطنتی لاتین است که در طول تاریخ توسط بسیاری از فرمانروایان اروپایی استفاده شده است. این عنوان در آغاز برای فرماندهان بزرگ ارتش روم باستان به کار می رفت؛ ولی با سلطنتی شدن روم و از آنجا که شخص فرمانروا فرماندهٔ ارتش روم نیز به شمار می آمد، در معنای پادشاه به کار برده شد.
... [مشاهده متن کامل]
کلیه کلمات باستانی در ترکمنی معنا پیدا می کند امپراتور امروزی آلپ یعنی سردار و جنگجو
ارتور شاه باش و شاه سربلند معنی میشه و اسم سرداران قدیم ترکمن هست
آلپ ار تور تلفظ صحیح خواهد بود
ارتور شاه باش و شاه سربلند معنی میشه و اسم سرداران قدیم ترکمن هست
آلپ ار تور تلفظ صحیح خواهد بود
امپراطوری
امپراتور/امپراطور:
از کلمات دخیل در فارسی است که از زبانهای فرنگی، ظاهراً از طریق ترکی عثمانی، گرفته شده است. بهتر است با حرف " ت" و به صورت امپراتور نوشته شود و نه امپراطور.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۹. )
از کلمات دخیل در فارسی است که از زبانهای فرنگی، ظاهراً از طریق ترکی عثمانی، گرفته شده است. بهتر است با حرف " ت" و به صورت امپراتور نوشته شود و نه امپراطور.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۹. )
امپراطور محمد:نیروهای ترس و هراس در خارج از ایران و بیشتر در اروپا که اقلیت هستند و بیشترازمخلوقات دیگرازجنس ( من نارج من الناز ) اززبانه های آتش. هستندمرا به این اسم خطاب میکنند
امپراطور کسی از شکستاش پیروزی میسازه
افشین قطبی
پرماتیار=امپراتور، emperor
پرماتگان؛پرماتیاری=امپراطوری, impire
پیشنهاد های بالا از ستاک" پَرماتِه یا پرماتی" می باشد . . . که رخسار دیگری از واژه ی فرمان از کارواژه ی برساختگی پرماتیدن ( امرکردن، حکومت کردن ) می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
"پرماته" از زبان سغدی که یکی از زبان های ایرانی میانه و همریشه با پارسی میانه می باشد آمده و می توان جداشده های بسیاری از آن ساخت.
نمونه:
پرماتی یا پرماتشِ پَلمَسِه=حکم اتهام
پرماتانه=بطور مطلقا لازم و . . . .
هرچند "فرمانگان و فرمانیار " را می توان پیش نهاد ولی از واژگان آشنا که می توانند مایه ی پریشانی و سردرگمی گردند می باید پرهیخت.
پرماتگان؛پرماتیاری=امپراطوری, impire
پیشنهاد های بالا از ستاک" پَرماتِه یا پرماتی" می باشد . . . که رخسار دیگری از واژه ی فرمان از کارواژه ی برساختگی پرماتیدن ( امرکردن، حکومت کردن ) می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
"پرماته" از زبان سغدی که یکی از زبان های ایرانی میانه و همریشه با پارسی میانه می باشد آمده و می توان جداشده های بسیاری از آن ساخت.
نمونه:
پرماتی یا پرماتشِ پَلمَسِه=حکم اتهام
پرماتانه=بطور مطلقا لازم و . . . .
هرچند "فرمانگان و فرمانیار " را می توان پیش نهاد ولی از واژگان آشنا که می توانند مایه ی پریشانی و سردرگمی گردند می باید پرهیخت.
پادشاه نیرمندی که بر سرزمین ها و قلمرو های وسیعی سلطنت می کرد
پادشاه نیرو مندی
سلطان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)