امونیوس

لغت نامه دهخدا

امونیوس. [ اَ/اَ م ْ مو ] ( اِخ ) الحمونیوس. الحموموس . پسر هرمیاس . فیلسوف یونانی اسکندریه ، شاگرد ابرقلس بود و در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم م. میزیست و تفسیرهایی بر ارسطو و فرفوریوس داشت ، مانند شرح قاطیغوریاس و شرح طوبیقای ارسطو که بعربی ترجمه شد. از کتب دیگر او شرح مذهب ارسطالیس فی الصانع و اغراض ارسطالیس فی کتبه و حجة ارسطالیس فی التوحید را محققان اسلامی می شناخته اند. ( از فهرست ابن الندیم ) ( از تاریخ الحکمای قفطی ص 256 ) ( از تاریخ علوم عقلی ص 101 ).

امونیوس. [ اَ م ُ ] ( اِخ ) ملقب به سَکّاس. فیلسوف یونانی ازاسکندریه بود. وفات وی بسال 243 م.روی داد. بین فلسفه افلاطون و ارسطو سازش داد و عقاید شرقی را نیز بدانها افزود، و این غیر از امونیوس پسر هرمیاس است. رجوع به دایرةالمعارف پطرس بستانی شود.

دانشنامه آزاد فارسی

آمونیوس. آمّونیوس (۱۷۵؟ ـ۲۴۲م)(Ammonius)
(ملقّب به ساکاس) فیلسوف یونانی اسکندرانی، پایه گذار مکتب نوافلاطونی. گویا با حمّالی امرار معاش می کرد و از این رو ملقّب به ساکّاس (از ساکّوفوروس۱ به معنی «جوال بَر») شد. مکتب فلسفی اش را در ۱۹۳م در اسکندریه گشود و هِرِنّیوس۲، اوریگنس۳، کاسیوس لونگینوس۴، و پلوتینوس/فلوطین۵ از شاگردان او بودند. نزد مردم به تئودیداکتوس۶ (خداآموخته یا صاحب علم خدادادی) مشهور شد، ولی خود با فروتنی خویشتن را فیلالتیان۷ (دوستدار حقیقت) می نامید.

پیشنهاد کاربران

بپرس