اموسنی

/~Amvesni/

لغت نامه دهخدا

( آموسنی ) آموسنی. ( اِ ) وَسنی. هَبو. هوو. ضَرّه. نباغ. نباج. یاری. زن ِ یک شوی نسبت به زن دیگر او.
اموسنی. [ اَ وِ ] ( اِ ) دو زن را گویند که یک شوهر داشته باشند و هر یک مر دیگر را اموسنی بود. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). زن یک شوهر نسبت بزن دیگر او. هوو. وسنی. و رجوع به آموسنی و وسنی شود.

فرهنگ فارسی

اموسنی: وسنی، هوو، نسبت دوزن که یک شوهردارند
( اسم ) دو زن که یک شوهر داشته باشند هر یک دیگری را اموسنی باشد .

فرهنگ معین

(اَ وِ ) (اِ. ) = آموسنی : هوو.

فرهنگ عمید

( آموسنی ) = وسنی
= هوو

جدول کلمات

آموسنی
وسنی, هوو

پیشنهاد کاربران

بپرس