اَندر نکوهشِ باورمندی به جدایی دین از سیاست:
کسی که به جداییِ دین از سیاست/حکومت باور دارد، آیا می تواند به روشنی "مرزها یا کرانه هایِ" دین یا سیاست را به ما نشان دهد؛ چراکه بهره گیری از واژه یِ "جدایی" نیازمندِ آگاهی از " مرزها یا کرانه ها" است. پس به روشنی کسی که باورمند به این دیدگاه است، از رویارویی با دشواری ها و ناکارآمدی ها ترس دارد و به جایِ اینکه ریشه ی ناکارآمدی را پی جوید، می خواهد با گفتن "جدایی دین از سیاست" ، دشواری ها و ناکارآمدی ها را دور بزند ولی دریغا که این دور زدن ها روزی گریبانش را خواهد گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
اینجاست که می گویم مگر در فرمانرواییِ باشکوهِ ساسانیان، ما جداییِ دین از سیاست داشته ایم؟! هزاران هزار از کسانی که به جدایی دین از سیاست باورمندند، نمی توانند یک بند انگشت از شکوهِ فرمانرواییِ ساسانیان را برای ما به ارمغان آورند.
پس پرسشِ درست این است: چه آموزه ای یا چه دینی، ایران را به بزرگی و شکوهِ گذشته می رساند؟
کسی که به جداییِ دین از سیاست/حکومت باور دارد، آیا می تواند به روشنی "مرزها یا کرانه هایِ" دین یا سیاست را به ما نشان دهد؛ چراکه بهره گیری از واژه یِ "جدایی" نیازمندِ آگاهی از " مرزها یا کرانه ها" است. پس به روشنی کسی که باورمند به این دیدگاه است، از رویارویی با دشواری ها و ناکارآمدی ها ترس دارد و به جایِ اینکه ریشه ی ناکارآمدی را پی جوید، می خواهد با گفتن "جدایی دین از سیاست" ، دشواری ها و ناکارآمدی ها را دور بزند ولی دریغا که این دور زدن ها روزی گریبانش را خواهد گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
اینجاست که می گویم مگر در فرمانرواییِ باشکوهِ ساسانیان، ما جداییِ دین از سیاست داشته ایم؟! هزاران هزار از کسانی که به جدایی دین از سیاست باورمندند، نمی توانند یک بند انگشت از شکوهِ فرمانرواییِ ساسانیان را برای ما به ارمغان آورند.
پس پرسشِ درست این است: چه آموزه ای یا چه دینی، ایران را به بزرگی و شکوهِ گذشته می رساند؟
اگر گروه یا کشور Y تا دیروز میخواسته ریشه ی گروهِ X را برافکند، ولی امروز دلباخته ی این گروه شده است، گویای آن است که آن گروه یا کشورِ Y، مهره هایِ خود را در گروه X جای داده است، نَه اینکه عاشق چشم و ابروی این گروه بوده است. مهره هایی که بمانند موریانه پایه های دیوانِ تو را را می جَوَند، ای نادان.
اَندر نکوهشِ دگرگونیِ یک شبه ی باورها:
کسی که یک شبه باورهایش دگرگون یا، به سخن بهتر، پَژگون ( =وارون ) می شود، مزدور است.
چنین کسی روشِ کارکردِ مغز را نیز نمی داند.
کسی که یک شبه باورهایش دگرگون یا، به سخن بهتر، پَژگون ( =وارون ) می شود، مزدور است.
چنین کسی روشِ کارکردِ مغز را نیز نمی داند.
اَندر نکوهشِ رای گیری:
کاوه ی آهنگر پس از ضحاک، چیزی را به رای نگذاشت.
کاوه ی آهنگر پس از ضحاک، چیزی را به رای نگذاشت.