اموزاندن


معنی انگلیسی:
breed, drill, educate, familiarize, indoctrinate, instruct, school, teach

لغت نامه دهخدا

( آموزاندن ) آموزاندن. [ دَ ] ( مص ) آموزانیدن. تعلیم. آموختن ، چون متعدی باشد. رجوع به آموزیدن شود.

فرهنگ فارسی

( آموزاندن ) ( مصدر ) تعلیم دادن آموختن .

فرهنگ عمید

( آموزاندن ) تعلیم دادن، یاد دادن، آموختن چیزی به کسی.

جدول کلمات

آموزاندن
یاد دادن

مترادف ها

instruct (فعل)
راهنمایی کردن، تعلیم دادن، یاد دادن، اموختن به، اموزاندن

فارسی به عربی

مر

پیشنهاد کاربران

بپرس