امهاء

لغت نامه دهخدا

امهاء. [ اِ ] ( ع مص ) بسیارآب کردن شیر و روغن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بسیارکردن آب شراب و روغن. ( از اقرب الموارد ). تنک کردن شیر. ( تاج المصادر بیهقی ). || تیز کردن و آب دادن آهن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). تیز کردن آهن ، و گویند آب دادن آن. ( از اقرب الموارد ). آب دادن آهن و تیز کردن آن. ( تاج المصادر بیهقی ). || آب دادن تیغ را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || گرم کردن اسب رابتاختن و دراز کردن رسن آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گرم کردن اسب را بتاختن که خوی آرد و دراز کردن رسن آنرا. ( آنندراج ). دراز کردن رسن اسب و روان گردانیدن و گرم کردن آن. ( از اقرب الموارد ). || حفر البئر حتی امهی ؛ کند چاه را تا بآب رسانید، لغتی است در اماه بقلب. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بآب بردن چاه و بسیارآب شدن [ آن ]. ( تاج المصادر بیهقی ). || تنک روی ساختن دشنه را. ( منتهی الارب ). نازک کردن کارد و دشنه. ( از اقرب الموارد ) .

پیشنهاد کاربران