املک
لغت نامه دهخدا
املک. [ اَل َ ] ( ص ) بره املک ؛ بره شیرخوار مست. ( ناظم الاطباء ). در ناظم الاطباء با علامت پ ( فارسی ) آمده. در آذربایجان اَملیک گویند، ترکی است. رجوع به املیک شود.
املک. [ اَ ل َ ]( اِ ) ترکی است به معنی رنج. ( از شرفنامه منیری ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَا أَمْلِکُ: مالک نمی شوم
معنی لَا أَمْلِکُ: ندارم - مالک نیستم
معنی عَمَلُکَ: عمل تو- کارتو
معنی مَا: نیست ، نه (مانند:مَا هَـٰذَا بَشَراً:این بشر نیست)- با همه ی (مانند :ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ ﭐلْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ :زمین با همه ی فراخیش بر آنان تنگ شد) - تا وقتیکه (مانند:وَأَوْصَانِی بِـﭑلصَّلَوٰةِ وَﭐلزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیّاً :مرا سفارش کرده به ن...
ریشه کلمه:
ملک (۲۰۶ بار)
معنی لَا أَمْلِکُ: ندارم - مالک نیستم
معنی عَمَلُکَ: عمل تو- کارتو
معنی مَا: نیست ، نه (مانند:مَا هَـٰذَا بَشَراً:این بشر نیست)- با همه ی (مانند :ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ ﭐلْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ :زمین با همه ی فراخیش بر آنان تنگ شد) - تا وقتیکه (مانند:وَأَوْصَانِی بِـﭑلصَّلَوٰةِ وَﭐلزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیّاً :مرا سفارش کرده به ن...
ریشه کلمه:
ملک (۲۰۶ بار)
wikialkb: أَمْلِک
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید