املاق
لغت نامه دهخدا
املاق. [ اِم ْ م ِ ] ( ع مص ) نرم و تابان گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || گم شدن و گذشتن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). غایب و ناپدید گشتن. ( ناظم الاطباء ). گویند املق [ انملق ] منی ؛ ای افلت. ( از منتهی الارب ). و رجوع به انملاق شود.
املاق. [ اِ ] ( اِخ ) نام ولایتی است از ترکستان. ( برهان قاطع ) ( از شعوری ج 1 ورق 138 ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بی چیز شدن درویش گردیدن ۲ - ( اسم ) تهیدستی درویشی .
نام ولایتی است از ترکستان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی إِمْلاَقٍ: فقر-تنگدستی
ریشه کلمه:
ملق (۲ بار)
(بروزن فلس) فقر. اصل آن به معنی نرمی است که فقر انسان را نرم و ذلیل میکند. اِمْلاق نیز به معنی فقر وبی چیزی است . همینطور است آیه 31 از سوره اسراء. یعنی: فرزندان خویش را از ترس فقر و گرسنگی نکشید شما و آنها را ما روزی میدهیم. هر دو آیه صریح اند دراینکه عرب از ترس فقر و گرسنگی فرزندان خویش را میکشتند، در آیه دیگری آمده . این آیه شامل مطلق کشتن اولاد است خواه از برای عار باشد چنانکه در زنده به گور کردن دختران و خواه برای فقر. در نهج البلاغه حکمت 258 فرموده: «اِذا اَمْلَقْتُمْ فَتاجِرُوالله بِالصَّدَقَةِ» چون فقیر شدید با خدا با صدقه معامله کنید صدقه بدهید تاخدا توانگرتان کند. املاق فقط دوبار در قرآن آمده است.
ریشه کلمه:
ملق (۲ بار)
(بروزن فلس) فقر. اصل آن به معنی نرمی است که فقر انسان را نرم و ذلیل میکند. اِمْلاق نیز به معنی فقر وبی چیزی است . همینطور است آیه 31 از سوره اسراء. یعنی: فرزندان خویش را از ترس فقر و گرسنگی نکشید شما و آنها را ما روزی میدهیم. هر دو آیه صریح اند دراینکه عرب از ترس فقر و گرسنگی فرزندان خویش را میکشتند، در آیه دیگری آمده . این آیه شامل مطلق کشتن اولاد است خواه از برای عار باشد چنانکه در زنده به گور کردن دختران و خواه برای فقر. در نهج البلاغه حکمت 258 فرموده: «اِذا اَمْلَقْتُمْ فَتاجِرُوالله بِالصَّدَقَةِ» چون فقیر شدید با خدا با صدقه معامله کنید صدقه بدهید تاخدا توانگرتان کند. املاق فقط دوبار در قرآن آمده است.
wikialkb: إِمْلاَق
پیشنهاد کاربران
کلمه ( املاق ) به معنای افلاس و نداشتن مال و هزینه زندگی است ، ( تملق ) هم مشتق از همین ماده است ، و این مطلب یعنی کشتن فرزندان از ترس هزینه زندگی آنان در میان عرب جاهلیت سنتی جاری بوده ، چون بلاد عرب غالب سالها دستخوش قحطی و گرانی می شده ، و مردم وقتی می دیدند که قحط سالی و افلاس آنان را تهدید می کند فرزندان خود را می کشتند تا ناظر ذلت فقر و گرسنگی آنان نباشند.
... [مشاهده متن کامل]
اصل این کلمه به معنی خالی بودن است . مثل خالی بودن جیب ، خالی بودن دست ( دست تنگی ) و خالی بودن مزرعه و محل کشت از محصول به دلیل خشک سالی . خالی بودن سفره از نان
... [مشاهده متن کامل]
اصل این کلمه به معنی خالی بودن است . مثل خالی بودن جیب ، خالی بودن دست ( دست تنگی ) و خالی بودن مزرعه و محل کشت از محصول به دلیل خشک سالی . خالی بودن سفره از نان