املاء
/~emlA/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] «املاء» از «ملأ» گرفته شده و به معنای «اطالة مدت» و «ملی» به معنای «زمان طویل» و «ملاء» به معنی «دهر» است. «اطاله» عبارت اخری «مهلت دادن» می باشد.
املا در اصطلاح عبارت از عجله نکردن در نزول عذاب است. سنت الهی در برابر طغیان و عصیان بشر بر مهلت دادن و تعجیل در عقوبت نکردن است زیرا اگر عجله در عقوبت کند همه هلاک و نابود می شوند و کسی باقی نمی ماند چون غیر از معصوم کسی نیست که گناه نکند خدای تعالی می فرماید: "ولو یواخذ الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابة"؛ اگر کیفر دهد خدای تعالی مردم را بخاطر ظلم و گناه آن ها هیچ جنبده ای دیگر نمی ماند.
به همین خاطر است که خداوند مهلت می دهد تا بندگان بوسیله توبه و انابه، گذشته خود را اصلاح کنند و این مهلت دادن به سود مومنان است چنانچه برای کافران و اهل طغیان که بر گناهان خود اصرار می کنند به زیانشان تمام می شود و این مهلت مکر و کید الهی برای آن ها است.
یکی از سنن الهی و یکی از مصادیق کیفرهای معنوی، کیفر«املا و استدراج» است که در دنیا شامل حال مترفین و گناهکاران شده و به ظاهر برای آنان نعمت تلقی می شود، اما در باطن و حقیقت، نوعی عذاب است. قرآن کریم می فرماید:
«وَالّذینَ کذّبُوا بِایاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لایعْلَمُونَ * وَ أُمْلی لَهُمْ إِنّ کیدی مَتینٌ».؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی دانند. گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد و به آنها مهلت می دهیم؛ همانا طرح و نقشة من قوی (و حساب شده) است.
مهلت دادن کفار و فجار و طول عمر کافران و گناهکاران و رسیدن به آرزوهای خود هر چند به حسب ظاهر خوب و موجب خوشی اوست و خود را کامیاب می بینید ولی در حقیقت یک نوع قهر و انتقام الهی است که از آن به مکر تعبیر می شود زیرا که این طول عمر و موفقیت و رسیدن به آرزو؛ در حقیقت شر بوده و به ضرر او تمام خواهد شد چون موجب زیادی عذابش می شود.
از حضرت امام رضا علیه السلام روایت شده است: "والله ما عذب الله بشی اشد من الاملاء". قسم به خداوند که عذاب نفرمود ایشان را به چیزی که از املاء، سخت تر باشد. (منظور از «املاء» مهلتی است که گاهی خداوند طبق مصالحی به ستمگران و جباران می دهد.)
املا در اصطلاح عبارت از عجله نکردن در نزول عذاب است. سنت الهی در برابر طغیان و عصیان بشر بر مهلت دادن و تعجیل در عقوبت نکردن است زیرا اگر عجله در عقوبت کند همه هلاک و نابود می شوند و کسی باقی نمی ماند چون غیر از معصوم کسی نیست که گناه نکند خدای تعالی می فرماید: "ولو یواخذ الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابة"؛ اگر کیفر دهد خدای تعالی مردم را بخاطر ظلم و گناه آن ها هیچ جنبده ای دیگر نمی ماند.
به همین خاطر است که خداوند مهلت می دهد تا بندگان بوسیله توبه و انابه، گذشته خود را اصلاح کنند و این مهلت دادن به سود مومنان است چنانچه برای کافران و اهل طغیان که بر گناهان خود اصرار می کنند به زیانشان تمام می شود و این مهلت مکر و کید الهی برای آن ها است.
یکی از سنن الهی و یکی از مصادیق کیفرهای معنوی، کیفر«املا و استدراج» است که در دنیا شامل حال مترفین و گناهکاران شده و به ظاهر برای آنان نعمت تلقی می شود، اما در باطن و حقیقت، نوعی عذاب است. قرآن کریم می فرماید:
«وَالّذینَ کذّبُوا بِایاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لایعْلَمُونَ * وَ أُمْلی لَهُمْ إِنّ کیدی مَتینٌ».؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی دانند. گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد و به آنها مهلت می دهیم؛ همانا طرح و نقشة من قوی (و حساب شده) است.
مهلت دادن کفار و فجار و طول عمر کافران و گناهکاران و رسیدن به آرزوهای خود هر چند به حسب ظاهر خوب و موجب خوشی اوست و خود را کامیاب می بینید ولی در حقیقت یک نوع قهر و انتقام الهی است که از آن به مکر تعبیر می شود زیرا که این طول عمر و موفقیت و رسیدن به آرزو؛ در حقیقت شر بوده و به ضرر او تمام خواهد شد چون موجب زیادی عذابش می شود.
از حضرت امام رضا علیه السلام روایت شده است: "والله ما عذب الله بشی اشد من الاملاء". قسم به خداوند که عذاب نفرمود ایشان را به چیزی که از املاء، سخت تر باشد. (منظور از «املاء» مهلتی است که گاهی خداوند طبق مصالحی به ستمگران و جباران می دهد.)
wikiahlb: املاء
مترادف ها
دیکته، املاء، تلقین
املاء، هجی
املاء، درست نویسی، املا صحیح
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ادعای جعلی و نادرست در حوزه ریشه شناسی است و به هیچ وجه پایه ی علمی ندارد. بیایید قدم به قدم بررسی کنیم:
- - -
1. ادعا:
> �املا کلمه ای تورکی است که از ایلمه به معنی گره قالی گرفته شده و…�
... [مشاهده متن کامل]
نقد علمی:
واژه ی �املا� در فارسی و عربی به معنای نوشتن، نگارش یا همان �dictation� است. ریشه آن از عربی �أملأ� ( املا ) می آید که به معنای �پر کردن� یا �نوشتن مطابق گفته� است.
منابع معتبر:
لغت نامه دهخدا: �املا: نوشتن آنچه گفته شود. �
قاموس عمید: �املا: نوشتن سخن کسی به طور دقیق. �
فرهنگ معین: �املا: نوشتن واژگان به طور دقیق. �
هیچ منبع تاریخی یا زبان شناسی، واژه ی �املا� را به ترکی یا �ایلمه� ربط نداده است. این ادعا ساختگی و از جنس داستان پردازی های جعلی است.
- - -
2. ادعای �ایلمه = گره قالی�
ایلمه در منابع معتبر ترکی یا فارسی به معنای �گره قالی� ثبت نشده است.
در قالی بافی سنتی ایران، واژه های مرتبط با گره مثل �گره�، �چله�، �پود� استفاده می شوند، اما �ایلمه� در هیچ فرهنگ لغت ترکی یا فارسی سنتی معنای گره قالی ندارد.
بنابراین هیچ پایه ی زبانی و تاریخی ندارد.
- - -
3. استدلال ساختگی �جمله از کنار هم قرار گرفتن حرف ها و کلمات درست شده و با مفهوم املا می خواند�
این نوع توضیح ها بعد از واقعیت زبانی ساخته شده اند و هیچ شباهت منطقی با روش های ریشه شناسی ندارد.
ریشه شناسی علمی بر اساس تطور تاریخی واژه، تطبیق واج ها، منابع متنی کهن و تغییرات معنایی انجام می شود، نه حدس و گمان های استعاری.
- - -
✅ جمع بندی:
�املا� واژه ای عربی است و هیچ ربطی به ترکی یا ایلمه ندارد.
ادعای ارتباط با قالی و گره، و حتی توضیح �جمله از کنار هم قرار گرفتن حرف ها درست شده� ساختگی و فاقد مبنای علمی است.
منابع معتبر برای اثبات: لغت نامه دهخدا، فرهنگ معین، قاموس عمید، و کتب ریشه شناسی عربی - فارسی.
- - -
- - -
1. ادعا:
> �املا کلمه ای تورکی است که از ایلمه به معنی گره قالی گرفته شده و…�
... [مشاهده متن کامل]
نقد علمی:
واژه ی �املا� در فارسی و عربی به معنای نوشتن، نگارش یا همان �dictation� است. ریشه آن از عربی �أملأ� ( املا ) می آید که به معنای �پر کردن� یا �نوشتن مطابق گفته� است.
منابع معتبر:
لغت نامه دهخدا: �املا: نوشتن آنچه گفته شود. �
قاموس عمید: �املا: نوشتن سخن کسی به طور دقیق. �
فرهنگ معین: �املا: نوشتن واژگان به طور دقیق. �
هیچ منبع تاریخی یا زبان شناسی، واژه ی �املا� را به ترکی یا �ایلمه� ربط نداده است. این ادعا ساختگی و از جنس داستان پردازی های جعلی است.
- - -
2. ادعای �ایلمه = گره قالی�
ایلمه در منابع معتبر ترکی یا فارسی به معنای �گره قالی� ثبت نشده است.
در قالی بافی سنتی ایران، واژه های مرتبط با گره مثل �گره�، �چله�، �پود� استفاده می شوند، اما �ایلمه� در هیچ فرهنگ لغت ترکی یا فارسی سنتی معنای گره قالی ندارد.
بنابراین هیچ پایه ی زبانی و تاریخی ندارد.
- - -
3. استدلال ساختگی �جمله از کنار هم قرار گرفتن حرف ها و کلمات درست شده و با مفهوم املا می خواند�
این نوع توضیح ها بعد از واقعیت زبانی ساخته شده اند و هیچ شباهت منطقی با روش های ریشه شناسی ندارد.
ریشه شناسی علمی بر اساس تطور تاریخی واژه، تطبیق واج ها، منابع متنی کهن و تغییرات معنایی انجام می شود، نه حدس و گمان های استعاری.
- - -
✅ جمع بندی:
�املا� واژه ای عربی است و هیچ ربطی به ترکی یا ایلمه ندارد.
ادعای ارتباط با قالی و گره، و حتی توضیح �جمله از کنار هم قرار گرفتن حرف ها درست شده� ساختگی و فاقد مبنای علمی است.
منابع معتبر برای اثبات: لغت نامه دهخدا، فرهنگ معین، قاموس عمید، و کتب ریشه شناسی عربی - فارسی.
- - -
متن بالا پر از مغلطه و جعل ریشه شناسی است. اجازه بدهید مرحله به مرحله و با منابع معتبر زبان شناسی و فرهنگ های بزرگ پاسخ علمی بدهم:
- - -
۱. ریشه واژه �اِملا�
�اِملا� واژه ای عربی است، نه ترکی.
... [مشاهده متن کامل]
در عربی ریشه آن از م ل و / م ل ی به معنی �پر کردن، پرساختن� می آید. ( لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۵، ص ۴۰۳ )
فعل عربی أملى یُملی إملاءً یعنی:
> �دیکته کردن، چیزی را گفتن تا دیگری بنویسد. �
بنابراین �املا� در اصل یعنی پرکردن صفحه با نوشتن چیزی که دیگری می گوید.
📌 منابع:
لسان العرب، ابن منظور.
المعجم الوسیط، ج ۱، ص ۲۴.
فرهنگ معین، ذیل �املا�.
- - -
۲. ادعای ارتباط با ترکی �ایل / ایملک�
واژه های ترکی مانند ایملِک ( bağ, ilmik ) به معنی �گره کوچک در قالی� یا �گره زدن� هستند.
این ها از ریشه ی ترکی قدیم ilmək آمده اند و معنای �گره/بافتن� دارند. ( Clauson, An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish, 1972, p. 147 )
هیچ گونه ارتباط زبان شناختی ( از نظر ریشه واجی و معنایی ) بین املا ( املاء ) و ایملک/ایلمک وجود ندارد.
> شباهت آوایی ( emla ~ emlik ) دلیل ریشه مشترک نیست؛ این یک خطای کلاسیک در زبان شناسی عامیانه است.
- - -
۳. چرا �املا نوشتن� درست است؟
در اصل عربی، �املاء� یعنی گفتن برای اینکه دیگری بنویسد.
در فارسی، کاربرد واژه کمی تغییر کرده و �املا� به عنوان تمرین مدرسه ای برای نوشتن متن دیکته شده تثبیت شده است.
این تغییر معنایی در زبان شناسی امری طبیعی است ( semantic shift ) .
📌 مثال مشابه: در عربی �کِتاب� یعنی �نوشتن� ولی در فارسی �کتاب� یعنی �book�.
- - -
۴. خط و ایغورها
درست است که خط اویغوری ( اقتباس از خط سغدی ) تأثیر مهمی بر تاریخ خط ترکی داشت.
اما این هیچ ربطی به واژه ی �املا� ندارد. �املا� یک اصطلاح زبانی - آموزشی عربی است، نه اصطلاح خط شناسی ترک ها.
- - -
✅ جمع بندی:
�املا� واژه ای عربی است ( أملى → إملاء ) = دیکته کردن.
هیچ ریشه ای در ترکی ندارد و ارتباطش با �ایملک/ایلمک� صرفاً یک تشابه صوتی بی پایه است.
تغییر معنای آن در فارسی ( از �دیکته کردن� → �نوشتن دیکته� ) کاملاً طبیعی است.
خط اویغوری و ترکی در این موضوع دخالتی ندارند.
- - -
- - -
۱. ریشه واژه �اِملا�
�اِملا� واژه ای عربی است، نه ترکی.
... [مشاهده متن کامل]
در عربی ریشه آن از م ل و / م ل ی به معنی �پر کردن، پرساختن� می آید. ( لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۵، ص ۴۰۳ )
فعل عربی أملى یُملی إملاءً یعنی:
> �دیکته کردن، چیزی را گفتن تا دیگری بنویسد. �
بنابراین �املا� در اصل یعنی پرکردن صفحه با نوشتن چیزی که دیگری می گوید.
📌 منابع:
لسان العرب، ابن منظور.
المعجم الوسیط، ج ۱، ص ۲۴.
فرهنگ معین، ذیل �املا�.
- - -
۲. ادعای ارتباط با ترکی �ایل / ایملک�
واژه های ترکی مانند ایملِک ( bağ, ilmik ) به معنی �گره کوچک در قالی� یا �گره زدن� هستند.
این ها از ریشه ی ترکی قدیم ilmək آمده اند و معنای �گره/بافتن� دارند. ( Clauson, An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish, 1972, p. 147 )
هیچ گونه ارتباط زبان شناختی ( از نظر ریشه واجی و معنایی ) بین املا ( املاء ) و ایملک/ایلمک وجود ندارد.
> شباهت آوایی ( emla ~ emlik ) دلیل ریشه مشترک نیست؛ این یک خطای کلاسیک در زبان شناسی عامیانه است.
- - -
۳. چرا �املا نوشتن� درست است؟
در اصل عربی، �املاء� یعنی گفتن برای اینکه دیگری بنویسد.
در فارسی، کاربرد واژه کمی تغییر کرده و �املا� به عنوان تمرین مدرسه ای برای نوشتن متن دیکته شده تثبیت شده است.
این تغییر معنایی در زبان شناسی امری طبیعی است ( semantic shift ) .
📌 مثال مشابه: در عربی �کِتاب� یعنی �نوشتن� ولی در فارسی �کتاب� یعنی �book�.
- - -
۴. خط و ایغورها
درست است که خط اویغوری ( اقتباس از خط سغدی ) تأثیر مهمی بر تاریخ خط ترکی داشت.
اما این هیچ ربطی به واژه ی �املا� ندارد. �املا� یک اصطلاح زبانی - آموزشی عربی است، نه اصطلاح خط شناسی ترک ها.
- - -
✅ جمع بندی:
�املا� واژه ای عربی است ( أملى → إملاء ) = دیکته کردن.
هیچ ریشه ای در ترکی ندارد و ارتباطش با �ایملک/ایلمک� صرفاً یک تشابه صوتی بی پایه است.
تغییر معنای آن در فارسی ( از �دیکته کردن� → �نوشتن دیکته� ) کاملاً طبیعی است.
خط اویغوری و ترکی در این موضوع دخالتی ندارند.
- - -
املاء کردن : نویسانیدن
از یاد بنویساند
اِملاء: گفتارنویسی، گفتەنگاری، درستنویسی
املا = چونوس
( چون نوس = چونوس = چطور نوشتن )
چون = چطور ، نوس = نوشتن
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
جمله = ریس ( به معنی ساختن کامل )
... [مشاهده متن کامل]
( ریس بن فعل ریستن به معنی بافتن )
جمله ساختن = ریسان
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
جمله سازی = ریسانی
جمله ساز = ریساز
( ریس ساز = ریسساز = ریساز )
جمله سازی = ریسازی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
بند = بند
متن = پریس
چرخه ساخت کلمه => پر ریس = پریس
( پر = پر ، ریس = بافت )
متن = پریس ( پر جمله )
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
سطر = گوریس
چرخه ساخت واژه => ( گوره ریس = گورریس = گوریس )
گوره = بزرگ ، ریس =بافت
گوریس = بافت بزرگ
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
منبع ؛ زبان کردی جاف
( چون نوس = چونوس = چطور نوشتن )
چون = چطور ، نوس = نوشتن
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
جمله = ریس ( به معنی ساختن کامل )
... [مشاهده متن کامل]
( ریس بن فعل ریستن به معنی بافتن )
جمله ساختن = ریسان
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
جمله سازی = ریسانی
جمله ساز = ریساز
( ریس ساز = ریسساز = ریساز )
جمله سازی = ریسازی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
بند = بند
متن = پریس
چرخه ساخت کلمه => پر ریس = پریس
( پر = پر ، ریس = بافت )
متن = پریس ( پر جمله )
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
سطر = گوریس
چرخه ساخت واژه => ( گوره ریس = گورریس = گوریس )
گوره = بزرگ ، ریس =بافت
گوریس = بافت بزرگ
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
منبع ؛ زبان کردی جاف
کلمه املال و کلمه املاء هر دو به معنای این است که شما بگوئید و دیگری بنویسد.
املی، مهلت دادن، املاء
درست نویسی
نک. دست نوشت؛ درست نگاشت.
نویسانه. آنچه گفته می شود برای نوشته شدن. معادل دیکته در فرنگی و املاء در عربی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)