امغاط

لغت نامه دهخدا

امغاط. [ اِم ْ م ِ ] ( ع مص ) کشیده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). امتداد. ( از اقرب الموارد ). بلند برآمدن روز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اصل امغاط، انمغاط است نون به میم بدل شده و ادغام گردیده. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران