امعه

لغت نامه دهخدا

( امعة ) امعة. [ اِ م م ِ ع َ ] ( ع ص ) بمعانی امع و در مورد مردان بکار می رود و گویند اصل آن انامعه است و این از باب نحت است. رجوع به اقرب الموارد و امع شود.

فرهنگ فارسی

بمعانی امع و در مورد مردان بکار می رود .

پیشنهاد کاربران

جز جمع بودن _یکی شدن با جماعت
به معنی حزب باد و همرنگ جماعت بودن آدم که رای و عقیده ثابتی ندارد

بپرس