امظاظ. [ اِ ] ( ع مص ) پوست باز کردن از درخت تر تا خشک گردد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گویند: امظظت العود الرطب ؛ پوست باز کردم از آن تا خشک گردد. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || نکوهیدن. ( از المنجد ).