امطال

لغت نامه دهخدا

امطال. [ اِ م م ِ ] ( ع مص ) امتداد. گویند مطل الحبل فامطل. ( از ذیل اقرب الموارد ) : کان صاباً آل حتی امّطلا.
اصمعی ( از لسان العرب از ذیل اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران