امساک
/~emsAk/
مترادف امساک: اجتناب، احتراز، بخل، پرهیز، تجنب، تحرز، تنگ نظری، حذر، خست، خودداری، دوری، زفتی، صرفه جویی، قناعت، لئامت، نان کوری، نظرتنگی
برابر پارسی: خود داری، خویشتن داری، کم خواری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- امساک درغذا ؛ کم خوردن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- امثال :
امساک از کدخدایی مدان . ( ... و عدالت میان هر دو صفت نگاهدار ). ( مرزبان نامه ) ( از امثال و حکم مؤلف ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) باز ایستادن . ۲ - خودداری کردن از خوردن غذا. ۳ - چنگ در زدن تشبث کردن . ۴ - خاموش شدن . ۵ - ( مصدر ) باز داشتن . ۶ - نگاهداشتن . ۷ - ( اسم ) خودداری . ۸ - کم خواری . ۹ - بخل خست زفتی . یا امزجه در غذا . کم خوردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بخل، خست، زفتی.
۳. [قدیمی] بازایستادن.
۴. [قدیمی] چنگ درزدن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] امساک به معنی بازداشتن می باشد. از آن در بابهای صوم، حج، رهن، طلاق، لعان و قصاص سخن رفته است.
مراد از آن به لحاظ اضافه شدنش به چیزی، متفاوت است. برای مثال، امساک از مفطرات به معنای خودداری از استعمال آنها و امساک صید یا انسان به معنای گرفتن و نگهداشتن آن میباشد.
امساک در صوم
← مواردی که صائم باید امساک کند
← حرمت امساک از بوی بد در حج
...
مراد از آن به لحاظ اضافه شدنش به چیزی، متفاوت است. برای مثال، امساک از مفطرات به معنای خودداری از استعمال آنها و امساک صید یا انسان به معنای گرفتن و نگهداشتن آن میباشد.
امساک در صوم
← مواردی که صائم باید امساک کند
← حرمت امساک از بوی بد در حج
...
wikifeqh: امساک
مترادف ها
خودداری، مدارا، طاقت، تحمل، شکیبایی، امساک
خست، صرفه جویی، امساک، کم خرجی، خسیسی
محجوبیت، عفت، تواضع، فروتنی، امساک، شکسته نفسی، حیا، حجب، ازرم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
درجملات مختلف معناهای متفاوتی دارد. درمعنی بازایستادن وبازداشتن هم کاربرددارد. به عنوان مثال در جمله زیر با کلمه بعد ازخود معنای خشکسالی می دهد.
درولایتی ازولایات پیلان، اِمساک باران ها اتفاق افتاد. ( کلیله ودمنه ) .
درولایتی ازولایات پیلان، اِمساک باران ها اتفاق افتاد. ( کلیله ودمنه ) .
خودداری در خوردن خوراک
پرهیز
چنگ زدن
پرهیز
چنگ زدن
صرفه جویی
امساک از مصارف غیرضرور = صرفه جویی از مصارف غیرضرور
امساک از مصارف غیرضرور = صرفه جویی از مصارف غیرضرور
صرفه جویی
مثال: در دوره گذار کشورهای اروپایی به امساک و انباشت سرمایه توجه میشد. ( امشاک و انباشت = صرفه جویی و انباشت )
مثال: در دوره گذار کشورهای اروپایی به امساک و انباشت سرمایه توجه میشد. ( امشاک و انباشت = صرفه جویی و انباشت )
در هر کلمه ای که اضافه بهش بشه فرق دارد مثلا امساک برای نماز مثلا ۵ دقیقه قبل از اذان صبح یا ظهر یا شب مخصوصا ماه رمضان که ۵ دقیقه قبل از اذان ب ای دست کشیدن از خوردنو میگن امساک
امساک=نگه داشتن دست کشیدن
امساک=نگه داشتن دست کشیدن
ده دقیقه قبل از اذان صبح
معنای کلمه ی امساک با توجه به اضافه شدنش به چیزی، می تواند متفاوت باشد. برای مثال، امساک از آن چه روزه را باطل می کند به معنای خودداری از آنهاست و امساک صید ( شکار ) یا انسان به معنای گرفتن و نگهداشتن آن میباشد.
بی عدالتی - کم خواهی - قانع بودن - مانع یا توصیه کننده انجام عمل یاصفت یارفتار و اخلاق خاصی شدن ( برای توضیح:در انسان ها وجوامع انسانی میشود هم اینگونه معنی کرد که مانع از عمل وکار وصفت ورفتاری شدن مثلاً، نخوردن، حسادت و. . . ؛هم می شود گفت به عمل یا کار یا صفتی تشویق
... [مشاهده متن کامل]
کردن مثلاًمودب، باشعور، افتاده وسربزیر بودن و. . . )
... [مشاهده متن کامل]
کردن مثلاًمودب، باشعور، افتاده وسربزیر بودن و. . . )