امساس. [ اِ ] ( ع مص ) بسایانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بدست سودن چیزی را و بسایانیدن. ( آنندراج ). بربسودن داشتن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). به بسودن شروع کردن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). بسودن گرفتن.